باران سیاه
خداحافظ گل نازم ، کاشکی مهربون نبودی
میدونم سخته جدایی آخه عادت کرده بودی بعد من خودم میدونم سقف زندگیت خرابه اگه غیر اینه عشقم چرا چشمات خیسه آبه چرا چشمات خیسه آبه سرتو بذار رو شونم عاشقونه بغلم کن یا ازم بخواه بمونم چرا شونه هات میلرزه مگه سردته گل من اگه میگی خوبه خوبی چرا خیسه شونه ی من تو اصلا بگو ببینم چرا ساکتی نمیری مگه تو نخواستی از من قول موندنو بگیری توی لحظه های رفتن سرتو بذار رو شونم میخوام دل بکنم از تو کاری بکن نتونم یه کاری بکن که دیگه حرف رفتنم نیارم بذار اشکاتم بباره که حسابی کم بیارم هی توی چشام نگاه کن که منم اشکی بریزم هی ازم بخواه بمونم حس خوبیه عزیزم نظرات شما عزیزان: شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 11:2 :: نويسنده : ....................
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید باران سیاه آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |